خواب راحت هم آرزوست...
سه شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۵۱ ق.ظ
خیلی خسته بودم..
بعد از مدت ها
از خستگی زیاد
آرووم خوابیدم
رفتم تو یه دنیای دیگه
ک خیلی آرووم و ساکت بود
سبک بودم
راحت بودم
"خوب بودم"!
چند دقیقه ای نگذشته بود ک
بیدار شدم..
چشامو ک باز کردم
و فهمیدم ک کجام
و برگشتم توی این دنیا
ناراحت شدم
انگار
باور کرده بودم
تو دنیایی دیگه ام
دلم نمیخواست
خواب ب اون راحتی
ب همین راحتی تموم شه..
همون چند دقیقه
تو دنیای خواب بودن
و خالی از دغدغه بودن
و تهی از حس و فکر و منطق بودن
بهم چسبیده بود..
حسرت ِِ عجیبی داشتم
وقتی از خوابِ کوتاه
ولی لذت بخش
بیدار شدم..
حسرتی ک هیچ وقت
یادم نمیره..
۹۵/۰۴/۱۵